واعظ

واعظ

ای شیعه چنان منتظر مولا باش گویی که همین جمعه بیاید مهدی{عج}
واعظ

واعظ

ای شیعه چنان منتظر مولا باش گویی که همین جمعه بیاید مهدی{عج}

شعری از مجید تال


اگرچه عشق هنوز از سرم نیفتاده

ولی مسیر من و او به هم نیفتاده

 

به خواب سخت فرو رفته پای همت من

وگرنه اسم کسی از قلم نیفتاده

 

به غیر کار ندارم به خویش می گویم

چرا هنوز به ابروت خم نیفتاده

 

بقیع شاهد زنده، شبیه سامرا

که اتفاق از این دست، کم نیفتاده

 

بماند اینکه به آن قوم رحم کرده حسین (ع)

هنوز سفره ی شاه از کرم نیفتاده

 

بماند اینکه چه خمپاره ها که آمده است

ولی به حرمت او در حرم نیفتاده

 

گذار پوست به دباغخانه می افتد

هنوز کار به دست عجم نیفتاده

 

اگر که پرچم عباس (ع) روی گنبد رفت

سه ساله (س) خواست بگوید علم نیفتاده

 

سه ساله(س) خواست بگوید که دختر علی(ع) است

هنوز قیمت تیغ دو دم نیفتاده

 

برای دختر مولا سپر گذاشته اند

علی اکبر(ع) و عباس(ع) سر گذاشته اند*

اشعار ماه محرم – امام زمان(عج)




ای داغدار اصلی این روضه ها بیا

صاحب عزای ماتم کرب و بلا بیا

تنها امید خلق جهان یابن فاطمه

ای منتهای آرزوی اولیاء بیا

بالا گرفته ایم برایت دو دست را

ای مرد مستجاب قنوت و دعا بیا

فهمیده ایم با همه دنیا غریبه ای

دیگر به جان مادرت ای آشنا بیا

از هیچکس به جز تو نداریم انتظار

بر دستهای توست فقط چشم ما بیا

هفته به هفته می گذرد با خیال تو

پس لا اقل به حرمت خون خدا بیا

بیش از هزار سال تو خون گریه کرده ای

ای خون جگر ز قامت زینب بیا

عرض ارادت کم ما را قبول کن

امسال هم محرم ما را قبول کن

*******************

اشعار ماه محرم – امام زمان(عج)

صدای گریه تان پیر کرده عالم را

بیا که با تو بپوشم لباس ماتم را

هزار شکر نمردم که باز میبینم

کتیبه های عزا ؛ مشکی محرّم را

برای عمه خود تا که روضه میخوانی

به گریه شعله زنی دودمان آدم را

دخیل بسته ام امسال قبل جان دادن

ببینم اشک تو را روضه مجسّم را

به نور خویش عزاداری مرا پُر کن

به سایه ات بپذیر از گدات این کم را

مرا شبیه شهیدان شهید عشقت کن

به بال شوق و بصیرت بگیر دستم را

بیا ؛به رفیقان رفته ام سوگند

که با تو زار بگریم تمام این غم را

*******************
اشعار ماه محرم – امام زمان (عج) –

از هجر تو طبیعت ما گریه می کند

چشم تمام آینه ها گریه می کند

چشم انتظار آمدنت شیر خواره‌ای است

گهواره‌ای به کرب و بلا گریه می کند

پای سه ساله‌ای که پر تاول آمده است

دارد به اشک آه و دعا گریه می کند

در علقمه به خاطر تو مشک پاره ای

دارد کنار دست جدا گریه می کند

گودال سرخ روز عطش نعره می کشد

از روضه های خون خدا گریه می کند

*******************

اشعار ماه محرم – امام زمان(عج)

بر پا شده حسینیه گریه ها بیا

بر روی چشم های تر از اشک ما بیا

شال عزای تو به عزایم نشانده است

وقت عزای مان شده صاحب عزا بیا

از معرفت تهی ام و از مصلحت پُرم

تا زیر و رو شَوَم ز قدوم شما بیا

یادش به خیر صحن رضا زار می زدم:

آقا نشسته ام دَم ایوان طلا بیا

ایوان طلا اگر که نشد تا ببینمت

وقت سحر زیارت پائین پا بیا

ای خاک بر سرم که نشد خاک پای تو

یک شب خرابه دل من هم بیا بیا

من را که کُشت وا ابتاهای عمه ات

یک سر به خاک کشته کرب و بلا بیا

*********************

اشعار ماه محرم – امام زمان(عج)

جایی نداشتیم اگر این روضه ها نبود

عشقی نبود اگر غم کرب و بلا نبود

از دستمال اشک تو خونابه میچکد

آقا مگر به زخم دو چشمت دوا نبود ؟

من را کسی به قدر دو گندم نمیخرید

این چشم اگر به خیمه تان آشنا نبود

بر ما ز آبروی خودت خرج کرده ای

ای وای اگر که لطف نگاه شما نبود

از ما مگیر یک نفس این یا حسین را

آقا حسین گفتن ما دست ما نبود

ما با لباس نوکری اش زنده مانده ایم

عمری نبود اگر غم ارباب ما نبود

*******************

اشعار ماه محرم – امام زمان(عج)

چشم انتظار مانده ام امّا نیامدی

کُشتی مرا و بر سرم آقا نیامدی

چنگی نمی زند به دلم اشک های من

وقتی که تشنه هستم و دریا نیامدی

من با لباس نوکری احرام بسته ام

وقت طواف کعبه ی دلها نیامدی

دیشب میان روضه نگاهم به راه بود

گفتم که می رسی به تماشا نیامدی

شاید نشسته بودی و بر سینه می زدی

جای دگر؛ به روضه ی زهرا نیامدی

شاید دوباره کرب وبلا رفته بودی و

تا صبح می زدی به سر آنجا نیامدی

امشب شب یتیم نوازی دست توست

مگذار تا بگویمت آقا نیامدی

*******************

اشعار ماه محرم – امام زمان(عج)

دلتنگی غروب همه جمعه های من

کی میرسد به صحن حضورت صدای من

دیگر دلم برای شما پر نمیزند

برگرد و بال تازه بیاور برای من

غیر از ضرر برای تو چیزی نداشتم

حتی نیامده ست به کارَت دعای من

اشکت اگر به نامه اعمال من نبود

بخشش نبود شامل یا ربنای من

یک روز محض خاطر این چند قطره اشک

وا میشود به خیمه سبز تو پای من

با تو هوای ماه عزا چیز دیگریست

ای بانی مُحرم و صاحب عزای من

امشب میان سینه زدن ها و اشک ها

مُهری بزن به نامه کرب و بلای من

********************

اشعار ماه محرم – امام زمان(عج)

نمی رسم من از این جاده ها به گرد شما

به خاک پای گدایان کوچه گرد شما

خدا کند که عنان گیر مرکبت باشم

فـــدای پا به رکــابــان در نبرد شما

ارادتی به تو و خانواده ات دارم

منـم غــلام غــلامان فرد فرد شما

چرا شبیه گذشته مرا نمی خواهی

مگر نمی خورم آقای من به درد شما

رسیده باز سه شنبه شب خجالتم از

مرور نامه ی اعمال و آه و سرد شما
********************
اشعار ماه محرم – امام زمان(عج)

دلم گرفته ز یارم خبر نمی آید

چرا خزان جدایی به سر نمی آید

به راه آمدنش خشک شد دو چشم ترم

چرا مسافر من از سفر نمی آید

کسی که عادتش احسان و سجیه اش کرم است

چرا سراغ من محتضر نمی آید

در این دیار که عشاق تو فراوانند

دگر غلام تو مد نظر نمی آید

چه در زمان فراق و چه در وصال از ما

به غیر نوکری ات بیشتر نمی آید

********************

اشعار ماه محرم – امام زمان(عج) –

این هفته هم گذشت تو اما نیامدی

خورشید خانواده‌ی زهرا نیامدی

از جاده‌ی همیشه چشم انتظارها

ای آخرین مسافر دنیا نیامدی

صبحی کنار جاده تو را منتظر شدیم

«آمد غروب ، رفت و تو آقا نیامدی»

از ناز چشمهای تو اصلاً بعید نیست

شاید که آمدی گذر ما نیامدی

امروزمان که رفت چه خاکی به سر کنیم

آقای من اگر زَد و فردا نیامدی

غیبت بهانه ای است که پاکیزه تر شویم

تا روبرویمان نشدی تا نیامدی

«یابن الحسن بیای»قنوتم وظیفه است

دیگر به ما چه آمده‌ای یا نیامدی

*********************

اشعار ماه محرم – امام زمان(عج)

نـاز از تـو، نیـاز و تمنّـا ز مـا، بــه روی چشم

منّت کشی ز یوسف بطحـا، به روی چشم

گفتـی گنـه نکن، به خدا سعی می کنم

قدری دگـر نما تـو مدارا، به روی چشم

امـری اگـر بـُود، به کس دیگری مگو

من مُرده ام مگـر گل زیبا، به روی چشم

قدری تو دور کن ز دلم، حُبّ نفس را

مُردن به عشـق حضرت زهرا، به روی چشم

بگـذار یـک نمـاز، بـه تو اقتدا کنـم

عرفان و پاک بـازی و تقوا، بـه روی چشم

مسکیـن نـواز! دلبر با معرفت، حبیب

آخر چه می شود بنهی پا به روی چشم؟

******************
اشعار ماه محرم – امام زمان(عج) –
کجاست آنکه دوباره مرا تکان بدهد؟

وچشم های خودم را به من نشان بدهد

تمام عقربه ها زنده اند و می گردند

دل من است که چیزی نمانده جان بدهد!

کجاست آنکه خودم را بگیرد از من و بعد

مرا به دست غزلهای بی کران بدهد

هنوز وقت زیادی برای ماندن هست

چه می شود که زمانه کمی زمان بدهد؟

دلم هوای رسیدن به انتها کرده

کجاست آنکه به من جام شوکران بدهد؟

خدای واقعی ام سالهاست گم شده است

کجاست آنکه خدا را به من نشان بدهد

********************

اشعار ماه محرم – امام زمان(عج) –

صدای آمدنت را به گوش ما برسان

زمان غیبت خود را به انتها برسان

نگاه نافذ خود را بر این گدا انداز

برای درد نهفته کمی دوا برسان

اگرچه بهر ظهورت نکرده ام کاری

بیا و بر لب ما فرصت دعا برسان

به صبح جمعه ی موعود زائرم فرما

به خاکبوسی روز فرج مرا برسان

برای روز ظهور تو کعبه پا برجاست

بیا سرور دوباره بر آن بنا برسان

کنار تربت زهرا به وقت نافله ات

دعای خویش به یاری این گدا برسان

نوشته ام به وصیت اگر میسر شد

بیا و مرده ما را به کربلا برسان

********************
اشعار ماه محرم – امام زمان(عج) –

… ایاک نعبد و ایاک نستعین

یعنی سلام مسجد مولای آخرین !

شبهای چارشنبه به انگشت کیستی

دنیا رکاب و گنبد فیروزه ای نگین

ای جمکران بگو کجاست آخرین امید

أین الشموس الطالعه ، أین مه جبین ؟

دنیای من گوشه ی مسجد نشستن است

و زل زدن به گردش تسبیح زائرین

بگذار در کنار تو باشم تمام عمر

بگذار در کنار تو باشم فقط همین
*******************

اشعار ماه محرم – امام زمان(عج)

آسمان خشک شد و نیست خبر، یعنی چه؟

شعر می بارد و اکسیر هنر یعنی چه؟

رنگ این قافیه از غم شد و وزنش ماتم

هی ردیفم شده :او رفته سفر…،یعنی چه؟

روضه خوان گفت تو را کرب و بلا خواهم برد

هر که دارد هوس خون جگر یعنی چه؟

روضه خوان گفت زنی پشت دری…اما بعد…

تو بیا ترجمه کن سینه و در یعنی چه؟

گفت مردی شده غربت زده و محرم چاه

پس«علیٌ بشرٌ کیفَ بَشر»*یعنی چه؟

گفت یک کودک لب تشنه به دنبال سراب

بر کف دست پدر… تیر سه سر یعنی چه؟

آه ای حضرت موعود بیا ثابت کن

“ارثِ این مادرِ خم گشته کمر”یعنی چه؟

********************
اشعار ماه محرم – امام زمان(عج)

دلم دوباره خبر میدهد ظهور تو را
بدون فاصله حس می کنم حضور تو را
به من مگو که نرفته چگونه برگردد
مسیر جاده خبر میدهد عبور تو را
کدام آینه در این زمانه ناقص نیست؟
که خوب جلوه دهد انعکاس نور تو را
شبی به سینه ی طوفانی ام به صید بیا
مگر که لمس کنم رشته های تور تو را
من از زیارت ناحیه خوب دانستم
شکسته است کسی شیشه ی غرور تو را