واعظ

واعظ

ای شیعه چنان منتظر مولا باش گویی که همین جمعه بیاید مهدی{عج}
واعظ

واعظ

ای شیعه چنان منتظر مولا باش گویی که همین جمعه بیاید مهدی{عج}

آیا توسل به مردگان جایز است؟


اهل سنت وجماعت توسل به میت را مانند توسل به زنده جایزدانسته اند چون فرقی بین آن دو نیست چراکه توسل یا به مقام نبوت است یا به پرهیزگاری متوفی در این صورت فرقی بین اینکه زنده باشد یامرده نیست.
چون صفت نبوت و پرهیزگاری بعد از مرگ باقی اند و دراین مورد از طرف پیامبر(ص) و صحابه نهی و منعی نشده است و به آنچه که طبرانی از عثمان بن حنیف روایت کرده و آن راصحیح دانسته استدلال کرده اند عثمان بن حنیف می فرمایند:
  
مردی برای انجام کاری به نزد عثمان آمد و شد میکرد عثمان به او توجه نمیکرد و به کارش رسیدگی نمی نمود آن مرد به عثمان بن حنیف رسید و به او شکایت کرد عثمان بن حنیف به او گفت: برو وضو بگیر و به مسجد برو و دو رکعت نماز بخوان و بگو:

خداوندا نیازم را از تو می خواهم و با توسل به پیامبرمان محمد(ص)پیامبر رحمت به درگاه تو رو می آورم ای محمد(ص)بواسطة تو رو به پروردگارم می آورم که نیازم را بر آورده کند نیازت رابگو و برگرد پیش من تا با هم برویم.

مرد رفت و آنچه را که عثمان بن حنیف گفته بود انجام داد سپس به در خانه عثمان رفت همین که دربان آمد دستش را گرفت و پیش عثمان برد و او را کنار خود نشاند عثمان گفت: چه حاجتی داری مرد نیاز خود راباز گفت و عثمان آن رابرآورده کرد سپس به اوگفت:

تا این لحظه حاجتت را به یاد نداشتم هر موقع نیازی داشتی نزد ما بیا . مرد از خانه عثمان بیرون رفت در راه به عثمان حنیف رسید و به اوگفت خدا پاداش خیرت دهد نه به کارم و نه به خودم توجهی نمی کرد تا اینکه درباره من با او صحبت کردی عثمان بن حنیف گفت:

به خدا قسم من با او صحبت نکردم بلکه من دیده بودم که مردی نابینا نزد رسول خدا(ص)آمد و از فقدان بینائی اش شکایت کرد پیامبر(ص)به او فرمود:

آیا می توانی صبرکنی؟ مرد گفت: ای رسول خدا(ص) عصاکش و راهنمائی ندارم و دچارمشقت شده ام . پیامبر(ص)فرمودند:

برو وضو بگیر و دو رکعت نماز بخوان و سپس این دعا را بخوان .عثمان بن حنیف د به خدا قسم هنوز نرفته بودیم ومشغول صحبت بودیم که مرد بر ما وارد شدگوئی که هرگز نابینا نبوده است این حدیث دلیل بر جایز بودن توسل به میت و مخاطب ساختن پیامبر(ص)است درحالی که رحلت فرموده به جهت اینکه گفت: {یارسول الله} رواه الطبرانی و قال بعد ذکره و الحدیث صحیح کذا فی الترغیب ج 1 ص 440 و قال ابن تیمیه قال الطبرانی روی هذا الحدیث شعبة قال ابو عبد الله المقدسی و الحدیث صحیح التوسل و الوسیله ص 101 

در زمان خلافت عمره وتوسل به قبر رسول اکرم(ص)

حافظ ابوبکر بیهقی از چند نفر تابه مالک الدار می رسد روایت کرده است در زمان خلافت عمر بن خطاب خشکسالی و قحطی در مدینه پیش آمد یکی از اصحاب که گویا بلال بن حارث مزنی بود به نزد قبر پیغمبر آمد و گفت: یارسول الله از خداوند تقاضا کن که بارانی برای امتت بفرستد که خیلی در مضیقه هستند شب حضرت رسول(ص)را در خواب دید و به او گفت پیش عمر برو وسلامش برسان و به او بگو که خداوند برایشان باران می فرستد آن شخص نزد عمر آمدو خوابی را که دیده بود برایش بازگو نمود عمر گفت:

خداوندا تو شاهد هستی از هیچ چیز تقصیری نکردم مگر از آنچه از او عاجز مانده باشم 

ابن کثیر بدایه .جلد 1 ص 91

و قال الحافظ أبو بکر البیهقی: أخبرنا أبو نصر بن قتادة وأبو بکر الفارسی قالا: حدثنا أبو عمرو بن مطر حدثنا إبراهیم بن علی الذهلی، حدثنا یحیى بن یحیى، حدثنا أبو معاویة، عن الأعمش، عن أبی صالح عن مالک الدار قال: أصاب الناس قحط فی زمن عمر بن الخطاب فجاء رجل إلى قبر النبی صلى الله علیه وسلم فقال: یا رسول الله استسق الله لأمتک فإنهم قد هلکوا، فأتاه رسول الله صلى الله علیه وسلم فی المنام فقال: " ائت عمر فأقرئه منی السلام وأخبرهم أنهم مسقون وقل له: علیک بالکیس الکیس "، فأتى الرجل فأخبر عمر فقال:" یا رب ما ءالو إلا ما عجزت عنه ". هذا إسناد صحیح ".انتهى کلام ابن کثیر. وهذا إقرار منه بصحة هذا الحدیث من الحافظ ابن کثیر.

از اینجا استدلال به عمل اصحاب رسول الله است و تائید عمر .

عمر نگفت شما کار نامشروعی انجام داده اید و هیچ یک از ائمه که این حدیث را آورده اند و یا کسانی بعد از آنها آمدند نگفته اند که این کفر و گمراهی است و هیچ یک از آنها در متن حدیث طعنه نزده اند ابن حجر عسقلانی هم این حدیث را آورده است:

 وَلَوْ أَنْهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جَاءُوکَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّابًا رَحِیمًا 

یرشد تعالى العصاة والمذنبین إذا وقع منهم الخطأ والعصیان أن یأتوا إلى الرسول صلى الله علیه وسلم فیستغفروا الله عنده، ویسألوه أن یستغفر لهم، فإنهم إذا فعلوا ذلک تاب الله علیهم ورحمهم وغفر لهم، ولهذا قال: لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّابًا رَحِیمًا 

و قد ذکر جماعة منهم: الشیخ أبو نصر بن الصباغ فی کتابه "الشامل" الحکایة المشهورة عن العُتْبی، قال: کنت جالسا عند قبر النبی صلى الله علیه وسلم

فجاء أعرابی فقال: السلام علیک یا رسول الله، سمعت الله یقول: وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذْظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جَاءُوکَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّابًا رَحِیمًا / وقد جئتک مستغفرا لذنبی مستشفعا بک إلى ربی ثم أنشأ یقول:

یا خیرَ من دُفنَت بالقاع أعظُمُه ... فطاب منْ طیبهنّ القاعُ والأکَمُ ...

نَفْسی الفداءُ لقبرٍ أنت ساکنُه ... فیه العفافُ وفیه الجودُ والکرمُ ...

ثم انصرف الأعرابی فغلبتنی عینی، فرأیت النبی صلى الله علیه وسلم فی النوم فقال: یا عُتْبى، الحقْ الأعرابیّ فبشره أن الله قد غفر له

ابن کثیر به نقل از ابومنصور می گوید:

عتبی می گوید: خدمت روضه پیامبر(ص) نشسته بودم عربی آمد و گفت:

السلام علیک یا رسول الله شنیده ام که خداوند بزرگ می فرمایند:

وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذْظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جَاءُوکَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّابًا رَحِیمًا

اگر آنانی که با ارتکا عصیان برخود ظلم کردند به خدمت تو می آمدند واز خدا آمرزش می طلبیدند که گناهشان را ببخشاید و پیامبر نیز برای ایشان دعا می کرد خداوند را توبه پذیر و مهربان می یافتند. سپس مرد عرب گفت:

ای پیامبر من به خدمت تو آمده ام  و از خدا می طلبم که از گناهم بگذرد و تو را نرد خدای بزرگ شفیع قرار می دهم. انگاه این اشعار را سرود:

یاخیرَ من دُفنَت بالقاع أعظُمُه ... فطاب منْ طیبهنّ القاعُ والأکَمُ ...

نَفْسی الفداءُ لقبرٍ أنت ساکنُه ... فیه العفافُ وفیه الجودُ والکرمُ .... 

عتبی می گوید:

سپس مرد عرب رفت و من به خواب رفتم.پیامبر را در خواب دیدم که فرمود:

ای عتبی مژده بده آن مرد عرب را که خدای بزرگ او را بخشید 

تفسیر ابن کثیر جزء 2 ص347

ایه 64 سوره النساء در تفاسیر معتبر اهل سنت آمده آیا ممکن است این بزرگواران دین شرک رابرای امت رسول الله ترویج داده باشند؟

آنها می گویند توسل به زنده جایز است ولی به میت جایز نیست و شرک است با توجه به این دلایلی که ذکر شد جواب این است که اگر توسل کننده اثر و تاثیری مستقل برای کسی که به او توسل شده قائل باشد این عقیده شرک است چه نسبت به زنده باشد چه مرده فرقی ندارد چون هیچ یک ازموجودات استقلال ذاتی ندارند.

کسانی که می گویند توسل به مرده جایز نیست چون عمر به زنده توسل کرد جواب این است که عمر نگفت امروز با توسل به عباس بن عبد المطلب از خداوند طلب باران می کنیم بلکه گفت با توسل به عباس عموی پیامبرت طلب باران می کنیم پس این شآن و منزلت عباس به خاطر این است که عموی پیامبر راحل است و این اعتراف به جاه و مقام رسول خدا(ص)است که همیشه بعد از فوتش باقی است بطوری که عمویش نیز از آن برخوردار شده وگرنه ابوبکر و عثمان و علی همراه کسانی بودند که جهت طلب باران آمده بودند ودرحالی که آنان قطعا برتر از عباس هستند به آنها توسل نکرد و به دعای خود نیز اکتفاء نکرد بلکه به کسی توسل کرد که حرمت و عزتی از پیامبر به همراه دارد.