بی تردید از ابتدای آفرینش ،شخصیتی هم چون
پیامبر خاتم حضرت محمد صلّی الله علیه و آله وسلّم
نیامده و تا پایان هم نخواهد آمد ،
او که به فرموده ی قرآن دارای
خُلُقٍ عَظِیمٍ
سوره قلم آیه4
نرم خوی مهربان
سوره آل عمران آیه159
دعوت گر به سوی خداوند و چراغ فروزان
سوره احزاب آیه46
راه هدایت ،
دارای بالاترین جایگاه شفاعت در قیامت
سوره اسرا آیه79
و بهترین الگو
سوره احزاب آیه21
و نیکوترین سرمشق
برای زندگی بهتر است.
پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله وسلّم آمد تا انسان
را به بلند ترین قله ی کمال رهنمون شود
،خود فرمود:
انَّما بُعِثتُ لِاُتَمِّمَ مَکارِمَ الاَّخلاقِ ؛
همانا من مبعوث شدم تا مکارم اخلاق را تکمیل نمایم
مسندالرضا،ص131،مکارم الاخلاق ص3،8،
بحارالانوار،ج16،ص210وج67،ص372،
موسوعة احادیث اهل بیت علیه السّلام
،ج10ص397،میزان الحکمة، ج1،ص804وج4،
ص3008،نهج السعاده ،ج7،ص357،السنن الکبری ،
ج10،ص192،کنزالعمال ،ج11،ص420.
*******************************
مکارم اخلاق
همان آیین رفتار درست در زندگی روزانه ی انسان است
که آن حضرت به تناسب رویدادها و مناسبت های مختلف
برای یاران خویش بیان می فرمود .
در سخنان رسول خدا صلّی الله علیه و آله وسلّم از جزیی ترین
مسائل تا عالی ترین دستورات سلوک اخلاقی و عرفانی
را می توان یافت ،از این رو اگر مسلمانان بخواهند
در زندگی مادی و معنوی ،فردی و اجتماعی به سعادت
دست یابند،نیازمند سخنان گرانبهای آن
الگوی نیک هستند
زندگی معنوی، جایگاه عقل
الف- رسول گرامی اسلام صلّی الله علیه و آله وسلّم فرمود:
خداوند متعال چیزی بهتر از عقل به بندگانش عنایت نکرده است
،زیرا خواب عاقل از شب زنده داری جاهل بهتر است
،در منزل ماندن عاقل از مسافرت جاهل ، به سوی حج و جهاد؛
بهتر است ،خداوند هیچ پیامبر و رسولی را مبعوث نکرد،
مگر این که عقلش تکامل یافت
و عقل او بهتر از عقل های همه ی امتش باشد،
آنچه پیامبر در درون خویش دارد
،بر تر از اجتهاد مجتهدین است
،تا هنگاهی که بنده واجبات الهی را با عقل خویش
درک نکند ،انجام نمی دهد
همه ی عبادت کنندگان در فضیلت عبادتشان به
عاقل نمی رسد ، عاقلان همان خردمندان هستند
که خدای کریم درباره ی ایشان می فرماید:
تنها صاحبان خرد پند و اندرز می گیرند .
ب- از حضرت صادق علیه السّلام روایت شده که رسول خدا
صلّی الله علیه و آله وسلّم فرمود:
ای علی هیچ گونه تهی دستی سخت تر از جهل ،
و هیچ مال و ثروتی پر فایده تر از عقل نیست.
ج- پیامبر صلّی الله علیه و آله وسلّم فرمود:
آقای همه ی اعمال در دنیا و آخرت عقل است
و برای هر چیزی ستونی است ،
ریشه و ستون مومن عقل اوست
،پس به اندازه ی عقلش عبادش برای خداوند
خواهد بود .
*********************
خداشناسی
امام صادق علیه السّلام فرمود:
شخصی یهودی به نام سبخت
خدمت رسول خدا صلّی الله علیه و آله وسلّم آمد و گفت:
ای رسول خدا !
آمده ام تا در باره ی پروردگارت از شما سوال کنم
،اگر پاسخ مرا بدهی می پذیرم
و اگر جواب ندهید بر می گردم
حضرت فرمود:
هر چه می خواهی بپرس،
مرد گفت :پروردگارت کجاست؟
فرمود:او در همه جا هست
و در مکان محدود جای نمی گیرد
گفت: خداچگونه است؟
فرمود:چگونه می توانم چگونگی پروردگارم را وصف کنم،
در حالی که چگونگی مخلوق اوست
و خدا به مخلوق خویش توصیف نمی شود .
گفت:از کجا می توان فهمید
که تو از پیامبران هستی؟
هنگامی که مرد یهودی این سخن را گفت
هرسنگ و اشیاء دیگر
اطراف او بالغت عربی فصیح گویا شدم
که ای سبخت او فرستاده ی خداست .
سبخت گفت:
تا کنون مطلبی به این روشنی ندیده بودم .
سپس گفت:
شهادت می دهم
که معبودی جز خدا نیست و تو فرستاده ی خدا هستی .
*********************
اسلام
از امام صادق علیه السّلام نقل شده که پیامبر
صلّی الله علیه و آله وسلّم فرمود
اسلام برهنه است و لباسش حیا
و زینت آن وقار و سنگینی است ،مردانگی آن عمل نیکو
و ستون و پایه اش پرهیز کاری است، وهر چیزی
اساس و پایه ای دارد
و پایه ی اسلام محبت و دوست داشتن ما اهل بیت است.
امیر المومنان علیه السّلام فرمود:
پیامبر صلّی الله علیه و آله وسلّم فرمودند خداوند اسلام
را آفرید و برای آن میدانی قرار داد
همچنین نوری و حصاری و یاوری برایش قرار داد
اما میدان اسلام قرآن است،
و نورش حکمت و حصار آن نیکی و یاورانش من
و اهل بیت و شیعیانم هستند .
بنابر این اهل بیت و شیعیان و یاران ایشان را دوست
بدارید،زیرا هنگامی که خداوند مرا به آسمان عروج داد
و جبرئیل برای اهل آسمان نسب و وصف مرا گفت،
خداوند محبت من وخاندان و شیعیانم را در دل فرشتگان
قرارداد
و این دوستی تا قیامت در نزد آنان به امانت
گذاشته شده است .
سپس جبرئیل مرا به زمین فرود آورد
و نسب و وصف مرا برای زمینیان بیان کرد
و خدای متعال دوستی من و دوستی اهل بیت و شیعیانم
را در دل مومنان به ودیعه قرار داد ،
پس مومنان از امتم امانت مرا در باره اهل بیتم
تا روز قیامت در دلهای خویش حفظ می کنند.
اگر مردی از امت من در تمام عمر خویش عبادت خدای متعال
را به جای آورد
ولی با حالت بغض و دشمنی اهل بیت وشیعیانم
خدای را ملاقات نماید،
خداوندسینه اش را با نفاق می گشاید
نفاق او را آشکار میکند
***********************************
ایمان
الف:امام باقرعلیه السلام فرمود:
در مسیر راه ،کاروانی با رسول الله !
حضرت صلّی الله علیه و آله وسلّم از آنان پرسید: شما کیستید؟
آنان گفتند:ای پیامبر صلّی الله علیه و آله وسلّم ما از مومنان هستیم .
حضرت فرمود:حقیقت ایمان چیست؟
پاسخ دادند: راضی بودن به قضای الهی و تسلیم بودن
در مقابل امر خداوند و واگذاری کارها به خداوند،
حقیقت ایمان است.
حضرت فرمود:
آنان دانشمندان و حکیمانی هستند که گویا به خاطر حکمت
بسیار نزدیک از انبیاءباشد.
پس اگر شما راست می گویید،آنچه را که در آن
سکونت نمی کنید نسازید،
اموالی که از آنها استفاده نمی کنید، جمع نکنید
و تقوای خدایی را که به سوی او بر می گردید،رعایت نمایید
ب- حضرت امام صادق علیه السّلام فرمود:
رسول گرامی اسلام با حارثة بن مالک بن نعمان انصاری
روبرو شد،و به وی فرمود:
ای حارث چگونه ای ؟
گفت:ای پیامبر مومنی حقیقی هستم.
رسول خدا صلّی الله علیه و آله وسلّم فرمود:
هر چیزی دارای حقیقتی ،حقیقت سخن تو چیست؟
گفت : ای رسول الله! به دنیا بی رغبت گشته ام
شب را در عبادت بیدارم و روزها به خاطر روزه تشنه ام ،
گویا عرش الهی را می بینم
که برای حساب و کتاب آماده گشته است،
و گویا اهل بهشت را می بینم
که در بهشت یکدیگر را ملاقات می کنند
و ناله ی دوزخیان را در میان آتش می شنوم.
رسول خدا صلّی الله علیه و آله وسلّم فرمود:
این بنده ای است که خداوند قلبش را نورانی فرموده است،
بصیرت یافته ای پس ثابت باش .
گفت:ای رسو ل خدا از خدا بخواه که شهادت در رکابت
را نصیب من فرماید!
حضرت صلّی الله علیه و آله وسلّم برای وی دعاکرد:
خدایا شهدث را روزی حارثة بفرما!
چند روز بیشتر نگذشت که پیامبر صلّی الله علیه و آله وسلّم
لشکری را برای جنگ فرستاد
و حارثة را نیز همراه ایشان روانه ساخت،
حارثة به میدان رفت و نه یا هشت نفر را کشت
و سپس به شهادت رسید.
ج-اسحاق بن عمار می گوید:
از امام صادق علیه السّلام شنیدم فرمود:
رسول خدا صلّی الله علیه و آله وسلّم نماز صبح را
با یارانش گزارد،
بعد از نماز نگاهش به جوانی افتاد که چرت می زد
و سرش به سوی پایین خم می شد،
رنگ چهره اش زرد بود
و بدنش لاغر و چشمانش گود افتاده بود.
پیامبر صلّی الله علیه و آله وسلّم به او فرمود:
فلانی چگونه ای ؟
گفت:در حال یقین صبح کردم ،
رسول خداصلی الله علیه و آله و سلم از گفته ی او تعجب کرد
و فرمود:هر یقینی دارای حقیقتی است ،
حقیقت یقین تو چیست؟
آن جوان گفت ای رسول خدا یقین من مرا اندوهگین کرده
و بیداری شب و تشنگی روزهای گرم را نصیب من کرده است
از دنیا و آنچه در آن است بی رغبت شده ام،
گویا عرش الهی را می بینم
که برای حساب روز قیامت آماده گشته است
و مردمان برای حساب و کتاب گرد هم آمده اند .
اهل بهشت را می بینم که در نعمت های الهی به سر می برند
و بر تخت های خویش تکیه زده اند
و یکدیگر را به هم معرفی می کنند،
گویا اهل جهنم را می بینم که عذاب می شوند
وناله سر می دهند و کمک می طلبند ،
گویا هم اکنون صدای زبانه های آتش را می شنوم .
رسول خدا صلّی الله علیه و آله وسلّم به یاران خویش فرمود:
این جوان بنده ای است
که خدای تعالی دلش را با نور ایمان روشن فرموده است ،
سپس به وی فرمود:بر این حالت ثابت باش ،
آن جوان گفت :ای پیامبر صلّی الله علیه و آله وسلّم از خداوند
بخواه که شهادت را نصیب من فرماید،
رسول خدا صلّی الله علیه و آله وسلّم برایش دعا کرد ،
مدتی نگذشت
که در جنگی همراه پیامبر صلّی الله علیه و آله وسلّم شرکت کرد
و پس از کشتن نه نفر به شهادت رسید .
*****************************
رضایت به قضای الهی
رسول خدا صلّی الله علیه و آله وسلّم فرمود:
خدای متعال می فرماید:
بعضی از بندگان مومن من به گونه ای هستند
که دین آنان
با ثروتمندی،وسعت و تندرستی اصلاح می شود،
از این رو آنان را با ثروت ،
وسعت و سلامتی مورد آزمایش قرار می دهم،
تا دینشان اصلاح شود وبرخی دیگر دینشان با فقر ،
تهی دستی و مریضی اصلاح می شود ،
از این رو آنان را با فقر و تنگدستی و مرض آزمایش می کنم
تا دینشان اصلاح گردد.
من به آنچه دین بندگانم را اصلاح می کند آگاه ترم.
برخی دیگر از بندگاندم در عبادت کوشش فراوان می کنند ،
از خواب و بستر لذت بخش خویش بر می خیزند
و در شبها به خاطر من نماز شب می خوانند
و خویش را در راه عبادت من به زحمت می اندازند .
من به خاطر لطفی که به او دارم یک یا دو شب
او را در خواب می گذارم و او تا صبح می خوابد
سپس بر می خیزید در حالی که از خویش بدش می آید
و خود را سرزنش می کند ،
زیرا اگر او را رها کند تا هر چه می خواهد عبادت کند،
خود بینی او را فرا می گیرد
و به اعمال و عبادت خویش عجب می کند،
تا آنجا که گمان می کند از همه ی عبادت کنندگان بهتر است
در این صورت از من دور میشود
در حالی که خودش تصور می کند به من نزدیک است.
آنان که به خاطرمن عمل می کنند،
نباید به اعمال خویش تکیه کنند،
زیرا اگر تمام کوشش خود را به کار گیرند
و خود را به زحمت اندازند و تمام عمر خود را در راه
عبادت من بگذرانند،باز هم تقصیر کارند
و با عبادت خود به عمق و حقیقت عبادت من دست نیابند ،
در مقابل کرامت و نعمت بهشت و درجات و مقام های بلندی
که در جوار من طلب می کنند
تنها باید به رحمت من اعتماد نمایند
و به فضل من شادمان باشند
و با خوش بینی به من اطمینان نمایند.
در آن زمانی که رحمتم دست آنان را بگیرد
و رضوانم نصیب ایشان شود
و آمرزش و مغفرت من لباس عفو و گذشت بر آنان بپوشد،
آری من خدای بخشنده و مهربانم و به آن نامیده شده ام.
*******************************
شناخت اهل بیت علیه السّلام
وجوب شناخت امام
پیامبر صلّی الله علیه و آله وسلّم فرمودند:
همانا روز قیامت،بنده ای قدم از قدم بر نمی دارد
تا اینکه از او در باره ی عمرش پرسش می شود
که آن را چگونه از بین برده است
و از جوانیش که را در چه راهی صرف کرده
و از اموالش که از کجا بدست آورده
و در چه راهی مصرف کرده
و از امامش پرسش می شود که او کیست ؟
خداوند متعال می فرماید:
روزی که ما هر گروهی از مردم را با پیشوایان دعوت می کنیم ،
پس هر کس نامه ی عملش را بدست راستش دهند،
آنان نامه ی خود را قرائت کنند و کمترین ستمی
به آنها نخواهد شد.
و باز فرمود:اگر بنده ای هزار سال میان رکن و مقام ،
عبادت خداوند را انجام دهد ،
سپس آن گونه که گوسفند کشته می شود مظلومانه کشته شود،
هر آیینه خداوند او را با گروهی که به آنان اقتدا کرده ،
و به هدایت و راه ایشان رفته است
و به روش آنان حرکت کرده است بر می انگیزد،
اگر جایگاه آنان بهشت باشد بهشت و اگر آتش باشد آتش.
امام بافضیلت ترین مردم است
پیامبر صلّی الله علیه و آله وسلّم فرمود:
هیچ کس بافضیلت از امام نیست ،
اگر سخن بگوید راست می گوید،
اگر حکم کند به عدالت حکم می کند
و اگر از او طلب بخشش و ترحم شود رحم می کند.
رسول اکرم صلّی الله علیه و آله وسلّم فرمود:
خداوند متعال هفت نفر را در سایه ی خویش
قرار می دهد
در روزی که جز سایه ی او سایه ای نیست:
امام و پیشوای عادل،جوانی که در عبادت خداوند
رشد کند،مردی که قلبش پیوسته در مساجد باشد،
و دو نفر که به خاطر خدا یکدیگر را دوست بدارند
و در کنار هم قرار گیرند،
و به خاطر خدا از یکدیگر از هم جدا شوند ،
مردی که زنی دارای جایگاه و زیبایی او را به زشتی
فرا خواند و او در پاسخ بگوید:
همانا من از خدا می ترسم،مردی که در پنهانی صدقه دهد
به گونه ای که دست چپش از آنچه
دست راستش انفاق می کند خبر دار نمی شود
کنایه از شدت پنهان بودن آن
و مردی که در خلوت یاد خداوند نماید
و چشمانش گریان شود.
**********************************
قرآن و عترت
پیامبر صلّی الله علیه و آله وسلّم
روزی پیامبر صلّی الله علیه و آله وسلّم
خطبه خواندند
و پس از ستایش و سنای الهی فرمودند:
ای گروه مردم!
گویا خوانده شده ام پس اجابت می کنم
مرگ و زمان رحلت من فرا رسیده است
و من در میان شمادو شئی گران بها را به یادگار می گذارم
کتاب خدا و عترت و اهل بیتم تا زمانی که به این دو چنگ زنید
گمراه نمی شویدپس از ایشان بیاموزید
وچیزی به آنها نیاموزید زیرا آنها داناتراز شمایند
،هرگز زمین از ایشان خالی نخواهد بود
،و اگر زمین از آنها خالی شود
اهل خویش را فرو می برد.
*************************
عدل و احسان
رسول خدا صلّی الله علیه و آله وسلّم فرمودند
کسی که سر پرستی امری از امور امت مرا به عهده بگیر
و به روش نیکو آن را اداره کند
خداوند ابهت وی را در قلب های مردم قرار می دهد
.و آن که با مردم گشاده دست باشد ،
خداوند محبت و دوستی مردم را روزی وی می کند
و آنکه خویش را از دست یازیدن به اموال مردم باز دارد
،خداوند مالش را فراوان می سازد
و کسی که حق مظلومی را ظالمی بستاند
، همراه و رفیق من در بهشت خواهد بود
و آنکه عفو و گذشت فراوان دارد عمرش طولانی می شود،
و کسی که عدلش گسترش داشته باشد
بر دشمنش پیروز می گرددو آنکه از ذلت معصیت خارج شود
به عزت طاعت دست یابدخداوند انیس او است
بی آنکه انیس داشته باشد
و خدا او را بدون قوم و خویش عزیز می گرداند
و بدون مال و ثروت او را یاری می دهد.
رسول خدا صلّی الله علیه و آله وسلّم
به علی علیه السّلام فرمود:
امامان پس از من دوازده نفر هستند
،ای علی اول ایشان تو هستی
و آخر ایشان حضرت قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف است
که خداوند به دستان او مشرق و مغرب زمین
را فتح می کند
و نیز فرمودند
امامان پس از من دوازده نفرند
،اول ایشان علی بن ابی طالب
و آخرین ایشان حضرت قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف است ،
آنان جانشین ،وصی و دوستان من
و حجت های الهی بر امت من
،پس از من هستند،کسی که به ایشان اقرار نماید
مؤمن و کسی که آنها را انکار نماید کافر است.