واعظ

واعظ

ای شیعه چنان منتظر مولا باش گویی که همین جمعه بیاید مهدی{عج}
واعظ

واعظ

ای شیعه چنان منتظر مولا باش گویی که همین جمعه بیاید مهدی{عج}

مراتب سیر و سلوک عزادار


عزاداران، همانند مؤمنان دارای درجات و مراتب مختلفی هستند که هر مرتبه، درجه و جایگاه عزادار را در نظام انسانیت و در نزد خداوند و نیز میزان قرب او را به سیّدالشهدا (ع) نشان می دهد.البته تمامی درجات عزاداری دارای اجر و ثواب الهی است و هر مرتبه خیر و ثوابی را نصیب عزادار می کند.

مراتب سیر و سلوک عزادار عبارتند از:
مرتبه اول عزاداری
مرتبه دوم عزاداری
مرتبه سوم عزاداری
مرتبه چهارم عزاداری

مرتبه پنجم عزاداری

 

 مرتبه اول عزاداری

در این مرتبه عزادار فقط در قلب خود از مصیبت وارده بر سیّدالشهدا(ع) غمگین و ناراضی است؛ بدون اینکه غم و نارضایتی خود را معمولاً بروز دهد. این مرتبه کمترین درجه عزاداری است؛ و پایین تر از آن، مرتبهء دشمنان حضرت است یعنی مرتبه ای که شخص به مصیبت های حسینی اگاه شود و ناراحت نگردد و به آن راضی باشد. درباره این گروه در زیارت وارث چنین می خوانیم:

لَعَنَ اللهُ اَمَّةً قَتَلَتْکَ وَ لَعَنَ اللهُ اُمّةً سَمِعَتْ بِذلکَ فَرَضِیَتْ بهِ

خداوند لعنت کند امّتی را که تو را کشتند و به تو ظلم کردند؛ و خداوند لعنت کند امّتی را که خبر چنین جنایتی را شنیدند و به آن راضی شدند

(مفاتیح الجنان)

کسانی که در مرتبه اول عزاداری هستند، از هر دین و آیینی که باشند به خاطر اندوه قلبی شان برای مصیبت امام حسین(ع) در نزد خداوند از ثواب و پاداشی به تناسب عقیده شان برخوردار می شوند.

عظمت مقام اهل بیت (علیهم السلام) به قدری است که کوچکترین کاری که برای آنها صورت گیرد، با پاداش های بزرگی از ناحیه آنها جبران خواهد شد. حال اگر یک کافر هم خدمتی به آنها کند یا ادبی را نسبت به آنها رعایت نماید، چون شخص کافر در آخرت اهل نجات نیست، پاداش او را در دنیا به او می دهند و اگر شخص، کوچکترین سنخیت و آمادگی را داشته باشد، چه بسا پاداش اهل بیت(علیهم السلام) موجب هدایت او نیز می شود.

مرتبه دوم عزاداری

در این مرتبه عزادار غم و نارضایتی خود را به شکل هاى گوناگون از قبیل گرفتگی چهره،گرفتن حالت بغض و گریه(تباکی)، گریه کردن، پوشیدن لباس عزا، به سینه و سر زدن و ... بروز می دهد و در این کار گاهی تنها و گاهی به همراه دیگران عزاداری می کند.

عزادار در این مرتبه نوعی انس و الفت و نیز نوعی کشش و نیاز به آن حضرت پیدا می کند و همین یافت درونی و نیز انس غریب، او را وادار می کند که برای آن حضرت گریه کند و در عزاداری ایشان شرکت کند.

گرایش عزاداران کلیمی، مسیحی و پیروان سایر مذاهب ـ که برای امام حسین(ع) گریه می کنند ـ همچنین احساسی که نسبت به آن حضرت دارند، نشان دهنده این حقیقت است که حضرت برای آنها یک "غریب آشنا" است.

معمولاً نفوذ این "غریب آشنا" به درون قلب عزادار و ایجاد محبت و شدت گرفتن آن، رفته رفته او را به سوی مرتبه سوم عزاداری می کشاند.

 

مرتبه سوم عزاداری

در این  مرتبه که شیعیان حضرت بیشترین اعضای آن را تشکیل می دهند، عزادار تنفّر و اعتراض خود را به املین مصیبت و جنایتکاران در حق سیدالشهدا (ع) و یارانش و بطور کلی همه اهل بیت(علیهم السلام) اظهار می کند و بر آنها لعن و نفرین نثار می کند؛ آنچه موجب شده که عزادار از مرتبه دوم به مرتبه سوم ترقی کند، شناخت و معرفتی است که عزادار به وجود مقدس سیدالشهدا (ع) پیدا کرده و اعتقاد بالاتری است که نسبت به مقام آن حضرت و فهم محدود و نسبی درباره قیام ایشان در برابر یزید و یزیدیان یافته است.

همچنین علاوه بر موارد ذکر شده، شدت یافتن محبت به آن حضرت، عواطف عزادار را رقیق تر نموده است تا جائی که عزادار در درون خود از یک سو به عنایت حضرت و از سوی دیگر به گریه و آه و سوز برای ایشان و نیز اعلان برائت از قاتلان او احساس نیاز بیشتری می کند. در این مرتبه عزاداری به نیّت کسب ثواب، برآورده شدن حاجات و عرض ادب صورت می گیرد.

عزادار در مرتبه سوم با تجلیات گوناگونی از عظمت امام حسین (ع) و خاندان و اصحابش آشنا می شود. در این حال احساس می کند که ماندن در مرتبه سوم او را اشباع و راضی نمی کند و به همین خاطر در این مزتبه عطش و ظرفیت بیشتری برای درک عظمت محمد و آل محمد (علیهم السّلام) و به خصوص سیّدالاشهدا (ع) در خود احساس می کند، که دیگر توجیه ها و توضیح های مداحان و بعضی گویندگان و نویسندگان که خود نیز در مرحله سوم قرار دارند، روح تشنه او سیراب و قانع نمی کند، چرا که هرکس به اندازهء فهم خود از امام حسین و سایر معصومین (علیهم السّلام) می گویند و می خوانند ولی عزادار به خوبی احساس می کند که حقیقت، بالاتر از چیزی است که آنها می گویند.

 

مرتبه چهارم عزاداری

اساساً آنچه عزادار را از مرتبه سوم که مرتبه "مشترک" بین مسلمین و غیرمسلمین است، بالاتر می برد و در گروه عزاداران و شیعیان حقیقی معصومین (علیهم السلام) وارد می سازد، صفای باطن و بالا رفتن میزان محبت و معرفت او نسبت به حقایق جهان است.

چگونه ممکن است درباره وجود با عظمت این انوار طیّبه (علیهم السلام) آن طور که شایسته است بگویند و بنویسند. هیچکس به جز خداوند عظیم و اعلی نمی تواند وجود معصومین (علیهم السلام) را آن طور که شایسته است معرفی و توصیف نماید. بنابراین پس از مدتی که از سلوکش در مرتبه سوم می گذرد و مجهولات و پرسشهایش به اوج می رسد، و او را تحت فشار قرار می دهد، به سراغ خداوند تبارک و تعالی که خالق محمّد و آل محمّد (علیهم السلام) است و نیز به سراغ خود ایشان می رود تا او را به معرفت جدید برسانند و عطش او را برطرف کنند. او پس از جستجو و پرهیز از کسالت و تلاش پیگیر و نیز مشورت با اهل علم و دانش، به خصوص روحانیّت و علمای دین، که آشناترین مردم به خدا و دین خدا و معصومین (علیهم السلام) هستند ـ و خود مراتب چهارم و پنجم را طی کرده اند ـ به منابع معرفتی و اطلاعاتی مهمی دست می یابد.

 

مهمترین منابع شناخت معصومین (علیهم السلام) :

قرآن کریم، زیارت عاشورا، جامعه کبیره، زیارت ناحیه مقدسه

 

عزاداری در این مرتبه وسیله ای برای احیا و حفظ ازرش های مقدّس است که اهل بیت (علیهم السلام) به خاطر آنها به شهادت رسیدند. این مراسم از دروغ، حرام، تحریف و اختلافات به دور است و مردم با شرکت در این مجالس بیش از پیش با دین و وظایف خود آشنا می شوند.

همچنین، مجالس عزاداری در این مرتبه محل "شناخت و نیز پیدا کردن روح انتقام" است.مراسم عزاداری در این مرحله، رنگ و بوی سیدالشهدا (ع) دارد. روح و حقیقت سیدالشهدا (ع) بر آن حاکم است. این نوع مجالس از طرفی مردم را با حقیقت و جایگاه سیدالشهدا (ع) آشنا می کند و از طرفی همان کاری را می کند که ایشان در کربلا کردند؛ یعنی آثار وجودی حضرت (نجات مردم از جهالت و خروج از گمراهی و تاریکی، مهمترین توصیه بزرگان دین به برپائی مجالس عزای حسینی) را منتقل می کند و بین مردم و حضرت شباهت بوجود می آورد.

گریه برای عزادار در این مرتبه صرفاً یک عمل احساسی نیست؛ بلکه وسیله ای برای زنده نگه داشتن پیام عاشورا برای نسل امروز، بالا بردن سطح معرفت مردم و پیوندشان با اهل بیت (علیهم السلام) ، تبعیت از گریه های حضرت زهرا(س) (گریه ای سیاسی و جهت دار) و آزار و تهدید غاصبین خلافت و دشمنان امیرالمؤمنین است.

به فرموده شهید مطهّری که خود بسیار اهل گریه و عزاداری حقیقی بود؛ " گریه بر شهید شرکت در حماسه او است" .

 

مرتبه پنجم عزاداری

عزادار در این مرتبه که کامل شدهء مرتیه چهارم است از صفای باطن بالاتر و معرفتی عمیق تر برخوردار است، به مودّت نسبت به اهل بیت (ع) و نیز به برائت از دشمنان ایشان دست یافته است و بیشتر به " عمل " روی می آورد؛ در این مرحله عزادار ، نه تنها بر آنچه در کربلا بر حسین بن علی (ع) و یارانش گذشته است متأثر ،گریان و .... می باشد بلکه در اعمالش آنچه را که دین مبین اسلام و اهل بیت(ع) برای کمال انسانی بیان کرده اند در وجود خویش بالفعل می سازد، گویی همگام با امامش در کربلا و روز عاشورا در برابر ظلم ، فساد و جهل زمانه به پا می خیزد و

مراحل سه گانه احیای خون امام حسین (ع):

1 ) لعن و برائت زبانی ، از آنجا که قطع یا ضعیف کردن رابطهء انسان ها با خداوند و معصومین علیهم السلام بزرگترین جنایت و خیانت در زندگی آدمیان است ، تمامی کسانی که در طول تاریخ تاکنون در این جنایت دست داشته اند ، مورد لعن خداوند و فشته های الهی و پیامبران قرار می گیرند.

معانی لعن : 1) دور بودن از رحمت و هدایت الهی و جدا بودن از راه خوشبختی

                 2) طلب عذاب و نفرین برای عاملین چنین ظلمی

در زیارت عاشورا سه گروه از دشمنان ، مورد لعن و برائت زبانی قرا گرفته اند که عبارتند از :

1)      دشمنانی که با تغییر مسیر خلافت و غصب آن، ظلم های بعدی از جمله جنایات در روز عاشورا را پایه گذاری کردند.

2)      دشمنانی که امام حسین (ع) و اصحابش را به شهادت رساندند و یا مقدّمه آن جنایت را با سکوت و یا همکاری با لشکر دشمن فراهم کردند.

3)      دشمنانی که بعد از عاشورا به وجود خواهند آمد تا روز قیامت.

2 ) لعن و برائت عملی : دوری از فرهنگ تسلط و تسلطِ فرهنگی دشمنان اسلام و پرهیز از اخلاق و عقاید آنان .

امام صادق (ع) فرمودند : دروغ می گوید کسی که ادعای دوستی ما را می کند و از دشمنان ما برائت نمی جوید.

بحار الانوار،ج 27 ، ص 58

3 ) جهاد با دشمنان اسلام و اهل بیت علیهم السّلام و حداقل، محدود کردن قدرت آنان تا نابودی کاملشان ؛ دفاع از حق فطری انسانها ـ که همان توحید است ـ لازم و مبارزه با عامل کفر و شرک ضروری است. در آیات قرآن نیز وجوب جهاد در برابر کسانی که درصدد خاموش کردن نور الهی هستند مورد توجه قرار گرفته است ( سوره توبه، آیه 32 ـ سوره انعام ، آیه 26 و ...).

در این مرحله، عزادار با نگاه ابدی و صحیحی که به انسان از یک طرف، و به دین و رهبران معصوم (ع) از سوی دیگر دارد و در سایه آگاهی دقیق نسبت به زمان خود ، دشمنان حیات انسانی و ابدی انسان ها و موانع حقیقی رشد و سعادت آنها را می شناسد و جهادی مبتنی بر محبت همیشگی به انسان ها را برای نابودی آفات و موانع حیات الهی و انسانی ، آغاز می نماید.

پیوند عزادار حقیقی با منتقم خون  امام حسین (ع)

دو عامل عاطفی و معرفتی که در وجود عزادار در این مرحله ، شدت گرفته است، در او کششی مستمر به سوی وجود مقدّس امام زمان (عج) ایجاد می کند؛ چرا که انتقام خون امام حسین (ع) جز با ظهور منتقم اصلی ممکن نخواهد بود و عزادار به یکی از مهم ترین و بالاترین مقاماتی که ممکن است یک انسان به آن برسد ، نایل می شود و آن مقام " انتظار" است.

و اینجاست که برای عزادار " کلّ یوم عاشورا و کلّ ارض کربلا " معنا پیدا می کند؛ بدان معنی که در هر مکان و زمانی از گناه، ظلم و ... دوری می جوید و با ظالم و مفسد مبارزه می کند. از سپیده دم تا شامگاهان در اندیشهء احوال بشریت بوده و آزادگی را سرلوحهء حیات خویش قرار می دهد.

علت ترغیب ائمه به اقامه عزای حسین (ع)


 هیچیک از تکالیف شرعی بدون حکمت نیست و منظور از عزاداری هم این نبوده که همدردی با حضرت زهرا(س) و پیامبر(ص) کنیم. هر اندازه گریه و زاری کنیم تسلّی خاطر آنها نیست، چرا که آرزوی همگی آنها شهادت بوده و اینطور نیست که آنها هم هنوز در اندوه و ماتم باشند، البته منتظر قیام حضرت ولی(عج) می باشند تا انتقام ظلم را بگیرند. لذا اگر به آن نیت بگوئیم آنها و عقاید اسلام را کوچک شمرده ایم بلکه مقصود این است که کربلا به صورت یک مکتب تعلیمی و ترتیبی زنده بماند و تا این روحیه شهادت طلبی زنده است، اسلام و انسانیت زنده خواهد ماند.

 

در بیان ثواب بکاء و گفتن و خواندن مرثیه و اقامه مجلس عزاء برای آن حضرت

شیخ جلیل کامل جعفر بن قولویه در کامل از ابن خارجه روایت کرده است که گفت روزی در خدمت حضرت صادق علیه السلام بودیم و جناب امام حسین علیه السلام را یاد کردیم حضرت بسیار گریست و ما گریستیم، پس حضرت سر برداشت و فرمود که امام حسین علیه السلام می‌فرمود: که منم کشتهء گریه و زاری، هیچ مؤمنی مرا یاد نمی کند مگر آنکه گریان می‌گردد. و نیز روایت کرده است که هیچ روزی حسین بن علی علیه السلام نزد جناب صادق علیه السلام مذکور نمی‌شد که کسی آن حضرت را تا شب متبسم بیند و در تمام آن روز محزون و گریان بود و می‌فرمود که جناب امام حسین علیه السلام سبب گریة هر مؤمن است.

و شیخ طوسی و مفید از ابان بن تغلب روایت کرده‌اند که حضرت صادق علیه السلام فرمود که نفس آن کسی که به جهت مظلومیت ما مهموم باشد تسبیح است، و اندوه او عبادت و پوشیدن اسرار ما از بیگانگان در راه خدا جهاد است. آنگاه فرمود که واجب می‌کند این حدیث به آب طلا نوشته شود.

و به سندهای معتبرة بسیار از ابوعمارة منشد یعنی شعرخوان روایت کرده‌اند که گفت روزی به خدمت جناب صادق علیه السلام رفتم حضرت فرمود که شعری چند در مرثیة حسین علیه السلام بخوان چون شروع کردم به خواندن حضرت گریان شد و من مرثیه می‌خواندم و حضرت می‌گریست تا آنکه صدای گریه از خانة آن حضرت بلند شد.

و به روایت دیگر حضرت فرمود: به آن روشی که در پیش خود می‌خوانید و نوحه می‌کنید بخوان، چون خواندم حضرت بسیار گریست و صدای گریه زنان آن حضرت نیز از پشت پرده بلند شد چون فارغ شدم حضرت فرمود که هر که شعری در مرثیه حضرت حسین علیه السلام بخواند و پنجاه کس را بگریاند بهشت او را واجب گردد. و هر که سی کس را بگریاند بهشت او را واجب گردد. و هر که بیست کس را. و هر که ده کس را و هر که پنج کس را. و هر که یک کس را بگریاند بهشت او را واجب گردد. و هر که مرثیه بخواند و خود بگرید بهشت او را واجب گردد.

و هر که او را گریه نیاید پس تباکی کند بهشت او را واجب گردد.

و شیخ کشی (ره) از زید شحام روایت کرده است که من با جماعتی از اهل کوفه در خدمت حضرت صادق علیه السلام بودیم که جعفر بن عفان وارد شد حضرت او را اکرام فرمود و نزدیک خود او را نشانید، پس فرمود یا جعفر عرض کرد لبیک خدا مرا فدای تو گرداند، حضرت فرمود بَلَغَنی اَنَکَ تَقُولُ الشّعِر فیِ الْحُسَیْنِ وَ تَجیدَ به من رسید که تو در مرثیه حسین علیه السلام شعر می‌گویی و نیکو می‌گوئی عرض کرد بلی فدای تو شوم فرمود که پس بخوان. چون جعفر مرثیه خواند حضرت وحاضرین مجلس گریستند و حضرت آنقدر گریست که اشک چشم مبارکش بر محاسن شریفش جاری شد. پس فرمود به خدا سوگند که ملائکه مقربان در اینجا حاضر شدند و مرثیة تو را برای حسین علیه السلام شنیدند و زیاده از آنچه ما گریستیم گریستند. و به تحقیق که حق تعالی در همین ساعت بهشت را با تمام نعمتهای آن از برای تو واجب گردانید و گناهان ترا آمرزید. پس فرمود ای جعفر می‌خواهی که زیادتر بگویم؟ گفت بلی ای سید من، فرمود که هر که در مرثیة حسین علیه السلام شعری بگوید و بگرید و بگریاند البته حق تعالی بهشت را برای او واجب گرداند و بیامرزد او را.

 

داخل شدن کمیت بر امام صادق (ع)

حامی حوزة اسلام سید اجل میر حامد حسین طاب ثراه در عبقات از معاهده التنصیص نقل کرده که محمد بن سهل صاحب کمیت گفت که من و کمیت داخل شدیم بر حضرت صادق علیه السلام در ایام تشریق کمیت گفت فدایت شوم اذن می‌دهی که در محضر شما چند شعر بخوانم فرمود این ایام عظیم و محترم است،‌ کنایت از آنکه شایسته نیست در ایام شریفه خواندن شعر. عرضه داشت که این اشعار در حق شما است فرمود بخوان و حضرت فرستاد بعض اهلبیتش را حاضر کردند که آنها هم استماع کنند، پس کمیت اشعار خویش بخواند و حاضرین گریه بسیار کردند تا به این شعر رسید:

  یَصیبَ بِهِ الرّامُونَ عَنْ قَوْسِ غَیْرِهِم              فَیا اخِراً اَسْدی لَهُ الْغَیَّ اَوَّلَهُ

حضرت دستهای خود را بلند کرد و گفت:

اَلّلّهُمَّ اْغفِرْ لِلْکُمَیْتِ ماقَدًَّمَ وَ ما اَخًَّرَ وَ ما اَسَرَّ وَ ما اَعْلَنَ وَ اَعْطِهِ حَتّی یَرْضی.

 

روایتی از امام رضا (ع) در باره محرم

و شیخ صدوق (ره) در امالی از ابراهیم بن ابی المحمود روایت کرده که حضرت امام رضا علیه السلام فرمودند همانا ماه محرم ماهی بود که اهل جاهلیت قتال در آن ماه را حرام می‌دانستند و این امت جفا کار خونهای ما را در آن ماه حلال دانستند و هتک حرمت ما کردند و زنان و فرزندان ما را در آن ماه اسیر کردند و آتش در خیمه‌های ما افروختند و اموال ما را غارت کردند و حرمت حضرت رسالت (ص) را در حق ما رعایت نکردند، همانا مصیبت روز شهادت حسین علیه السلام دیده‌های ما را مجروح گردانیده است و اشک ما را جاری کرده و عزیز ما را ذلیل گردانیده است و زمین کربلا مورث کرب و بلاء ما گردید تا روز قیامت، پس بر مثل حسین باید بگریند گریه کنندگان، همانا گریه بر آن حضرت فرو می‌ریزد گناهان بزرگ را. پس حضرت فرمود که پدرم چون ماه محرم داخل می‌شد تا عاشر محرم چون روز عاشورا می‌شد آن روز مصیبت و حزن و گریة او بود و می‌فرمود امروز روزی است که حسین «ع» شهید شده است.

 

و ایضاً شیخ صدوق از آن حضرت روایت کرده که هر که ترک کند سعی در حوائج خود را در روز عاشورا حق تعالی حوائج دنیا و آخرت او را برآورد و هر که روز عاشورا روز مصیبت و اندوه و گریه او باشد حق تعالی روز قیامت را روز شادی و سرور آن گرداند و دیده‌اش در بهشت به ما روشن باشد و هر که روز عاشورا را روز برکت شمارد و برای برکت آذوقه در آن روز در خانه ذخیره کند برکت نیابد در آنچه ذخیره کرده است و خدا او را در روز قیامت با یزید و عبدالله بن زیاد و عمر بن سعد لعنهم الله در اسفل درک جهنم محشور گرداند.

 

و ایضاً به سند معتبر از ریان بن شبیب که خال معتصم خلیفه عباسی بوده است روایت کرده که گفت در روز اول محرم به خدمت امام رضا علیه السلام رفتم، فرمود که ای پسر شبیب آیا روزه‌ای گفتم نه فرمود که این روزی است که حق تعالی دعای حضرت زکریا را مستجاب فرمود در وقتی که از حق تعالی فرزند طلبید و ملائکه او را ندا کردند در محراب که خدا بشارت می‌دهد تو را به یحیی پس هر که این روز را روزه دارد دعای او مستجاب گردد چنانکه دعای زکریا مستجاب گردید.

پس فرمود که ای پسر شبیب محرم ماهی بود که اهل جاهلیت در زمان گذشته ظلم و قتال را در این ماه حرام می‌دانستند برای حرمت این ماه پس این امت حرمت این ماه را نشناختند و حرمت پیغمبر خود را ندانستند، و در این ماه با ذریت پیغمبر خود قتال کردند و زنان ایشان را اسیر نمودند و اموال ایشان را به غارت بردند پس خدا نیامرزد ایشان را هرگز! ای پسر شبیب اگر گریه می‌کنی برای چیزی پس گریه کن برای حسین بن علی علیهماالسلام که او را مانند گوسفند ذبح کردند و او را با هیجده نفر از اهل بیت او شهید کردند که هیچیک را در روی زمین شبیه و مانندی نبود. و به تحقیق که گریستند برای شهادت او آسمانهای هفتگانه و زمینها و به تحقیق که چهار هزار ملک برای نصرت آن حضرت از آسمان فرود آمدند چون به زمین رسیدند آن حضرت شهید شده بود. پس ایشان پیوسته نزد قبر آن حضرت هستند ژولیده مو گردآلود تا وقتی که حضرت قائم آل محمد (ص) ظاهر شد، پس از یاوران آن حضرت خواهند بود و در وقت جنگ شعار ایشان این کلمه خواهد بود:

یا لَثاراتِ الْحُسِیْن عَلَیْهِ السَّلام.

ای پسر شبیب خبر داد مرا پدرم از پدرش از جدش که چون جدم حسین علیه السلام کشته شد آسمان خون و خاک سرخ بارید ای پسر شبیب اگر گریه کنی بر حسین علیه السلام تا آب دیده بر تو بر روی تو جاری شود حق تعالی جمعی گناهان صغیره و کبیره ترا بیامرزد خواه اندک باشد و خواه بسیار. ای پسر شبیب اگر خواهی خدا را ملاقات کنی و هیچ گناهی بر تو نباشد پس زیارت کن امام حسین علیه السلام را.

ای پسر شبیب اگر خواهی که در غرفة عالیه بهشت ساکن شوی با رسول خدا و ائمه طاهرین علیهم السلام پس لعنت کن قاتلان حسین «ع» را. ای پسر شبیب اگر خواهی که مثل ثواب شهدای کربلا را داشته باشی پس هرگاه که مصیبت آن حضرت را یاد کنی بگو:

یا لَیْتَنی کُنْتُ مَعَهُمْ فَاَفُوزَ فَوْزاً عَظیماَ.

یعنی ایکاش من بودم با ایشان و رستگاری عظیمی می‌یافتم.

ای پسر شبیب اگر خواهی که در درجات عالیات بهشت با ما باشی پس برای اندوه ما، اندوهناک باش. و برای شادی ما شاد باش و بر تو باد به ولایت و محبت ما که اگر مردی سنگی دوست دارد حق تعالی او را در قیامت با آن محشور می ‌گرداند.

ابن قولویه به سند معتبر روایت کرده از ابی هرون مکفوف یعنی نابینا، که گفت به خدمت حضرت صادق علیه السلام مشرف شدم آن حضرت فرمود که مرثیه بخوان برای من پس من شروع کردم به خواندن فرمود نه این طریق بلکه چنان بخوان که نزد خودتان متعارفست و نزد قبر حسین علیه السلام می‌خواند پس من خواندم:

اُمْرُرْ عَلی جَدَتِ الْحُسَیْنِ فَقُلْ لِاَعْظُمِهِ الزَّکِیَّه.

تتمة این شعر در آخر باب در ذکر مراثی خواهد آمد. حضرت گریست من ساکت شدم فرمود: بخوان من خواندم آن اشعار را تا تمام شد، حضرت فرمود باز هم برای من مرثیه بخوان من شروع کردم به خواندن این اشعار:

           یا مَرْیمُ قوُمی فَانْدُبی مَوْلاکِ         وَ عَلَی الْحُسَیْنِ فَاسْعَدی بِبُاکِ

پس حضرت بگریست و زنها هم گریستند و شیون نمودند. پس چون از گریه آرام گرفتند حضرت فرمود ای ابا هرون هر که مرثیه بخواند برای حسین علیه السلام پس بگریاند ده نفر را از برای او بهشت است پس یک یک کم کرد از ده تا آنکه فرمود هر که مرثیه بخواند و بگریاند یک نفر را بهشت از برای او لازم شود، پس فرمود که هر که یاد کند جناب امام حسین علیه السلام را پس گریه کند بهشت او را واجب شود.

 

ثواب بیاد حضرت بودن

و نیز ابن قولویه به سند معتبر از داود رقی روایت کرده است که گفت روزی در خدمت حضرت صادق علیه السلام بودم که آب طلبید چون بیاشامید آب از دیده‌های مبارکش فرو ریخت و فرمود ای داود خدا لعنت کند قاتل حسین علیه السلام را، پس فرمود هر بنده‌ای که آب بیاشامد و یاد کند آن حضرت را و لعنت کند بر قاتل او البته حق تعالی صد هزار حسنه برای او بنویسد و صد هزار گناه از او رفع کند و صد هزار درجه برای او بلند کند و چنان باشد که صد هزار بنده آزاد کرده باشد و در روز قیامت با دل خنک و شاد و خرم مبعوث گردد.

کسانیکه تا آخر عمرشان مدام می گریستند

مادر امام سجاد(ع) شهربانو دختر بزرگردشاه ایران بن شهریار بن کسری بود که هنگام زایمان امام سجاد(ع) رحلت نمود .     مادر حضرت علی اکبر(ع) لیلی دختر ابی مره بن مسعود ثقفی بود.   مادر حضرت علی اصغر(ع) رباب دختر امرء القیس بن عدی کلبی است که بعد از شهادت امام حسین(ع) یکسال بیشتر زندگی نکرد و حتی یکبار هم زیر سایه نرفت یا ننشست تا اینکه رحلت نمود.    در تاریخ شش نفر تا آخر عمرشان دائم الگریه بودند؛ آدم از پشیمانی می نگریست، نوح برای گمراهی قومش، یعقوب در فراق فرزندش یوسف، یحیی از ترس آتش جهنم، حضرت زهرا (س) در فراق مرگ حضرت رسول اکرم (ص) و امام سجاد(ع).

برگرفته از کتاب منتهی الامال، تألیف حاج شیخ عباس قمی