واعظ

ای شیعه چنان منتظر مولا باش گویی که همین جمعه بیاید مهدی{عج}

واعظ

ای شیعه چنان منتظر مولا باش گویی که همین جمعه بیاید مهدی{عج}

وحدت اسلامى از دیدگاه قرآن



قرآن کریم موضوع وحدت و اختلاف را تفصیلاً مورد بحث

و بررسى قرار داده است.

از یک سو فرایند اختلاف را در تاریخ انسان همراه با علل

و عوامل پیدایش و راهکار بر چیدن آن، مطرح ساخته

و از سوى دیگر مسأله وحدت و یکپارچگى را در کنار اصول

و راه هاى دستیابى به همبستگى، ارائه کرده است.

همین طور، پدیده وحدت و اختلاف در جامعه اسلامى

و خود راهکار ظهور اتحاد در بین مسلمانان،

از نگاه قرآن دور نمانده است. 

از نگاه قرآن دور نمانده است.

اول.)فرایند وحدت و اختلاف در تاریخ انسان از دیدگاه قرآن

در یک نگاه کلى این فرایند به دو شاخه اصلى تقسیم مى شود;

الف: اختلاف و وحدت به مثابه پدیده اى انسانى؛

ب: اختلاف و وحدت در میان ادیان الهى

در مورد شاخه اول، قرآن کریم اساساً زندگى انسان را

به سان جامعه اى بر شمرده که رفتارها و روابط همگون

و یکسانى را در آغاز پى ریخته است

«مردم، امتى یگانه بودند، پس خداوند پیامبران را نویدآور

و بیم دهنده برانگیخت و با آن کتاب ]خود[ را به حق

فرو فرستاد تا میان مردم در آنچهبا هم اختلاف داشتند

داورى کند و جز کسانى که (کتاب) به آنان داده شد

پس از آنکه دلایل روشن براى آنان آمد

ـ به خاطر ستم ]و حسدى [که میانشان بود، ]

هیچ کس[ در آن اختلاف نکرد. پس خداوند آنان را

که ایمان آورده بودند، به توفیق خویش،

به حقیقت آنچه که در آن اختلاف داشتند، هدایت کرد...»

«و مردم جز یک ملت نبودند، پس اختلاف پیدا کردن

و اگر وعده اى از جانب پروردگارت مقرر نگشته بود،

قطعاً در آنچه بر سر آن با هم اختلاف مى کنند،

میانشان داورى مى شد.»

قابل ذکر است که شرایط خاص حاکم بر زندگى انسان

و محیط زندگى او، با توجه به میزان نیازها

و خواسته هاى او، با پیدایش و استمرار وحدت،

سازگارى تام داشته باشد.

هر قدر بر وسعت دایره امکانات و توان انسان

افزوده مى شود همان اندازه نیز از توان او بر نفوذ

و تسلط او بر زمینه هاى جدید حیات اجتماعى

که گاه با سایر عرصه ها در تناقض است،

کاسته و در نتیجه امکان وصول به اتحاد را با دشوارى

بیشترى روبرو مى کند.

سطح فرهنگ و دانش بشرى نسبت به ابزارها و اسبابى

که آفاق و مقاصد نوینى در جلوى چشم آدمیان مى گشاید

در این زمینه بى تأثیر نیست.

در آغازین مرحله زندگى انسان که فطرت خدادادى

بر آدمى تسلط تام دارد و در شرایط مناسب،

او را به جلوه هدایت مى کند، مى توان تصور کرد

که پاره اى تجاوزات فردى ناشى از هوا و هوس گاه

پیش آید اما خیلى زود پس از خاموشى آتش کینه،

حسد، خسم و یا شهوت، به فطرت پاک خویش برگردد.

قرآن در این باره از حادثه فرزندان آدم گفتگو مى کند.

با پشت سر گذاشتن این مرحله و عبور از برهه زمانى مشخصى

که جامعه انسانى در آن اثناء به تدریج شکل کامل ترى

به خود مى گرفت و بر جمعیت نیازها و خواسته هایش مى افزود،

دوران اختلاف آغاز گردید.

آنچه در این زمینه استنباط مى توان کرد، آن که بشریت همواره

در تمامى دوران هاى زندگى خویش، محکوم قانونى

به نام قانون اختلاف بوده است.

«و اگر پروردگار تو مى خواست، قطعاً همه مردم را

امت واحدى قرار مى داد در حالى که پیوسته در اختلافند

مگر کسانى که پروردگار تو به آنان رحم کرده،

و براى همین آنان را آفریده است.»

بر این مبنا، باید گفت:

اختلاف همچون واقعیتى خارجى، پیوسته در مراحل

گوناگون تاریخى، حضور خود را حفظ کرده

و خود معلول قانون دیگرى است که خداوند در زندگى انسانى

حاکم کرده است.

این قانون همان قانون امتحان و آزمایش است.

چنین قانونى را باید تنها راه پرورش و تکامل امت ها

و افراد صالح دانست که با اختیار و خواست خویش،

على رغم روییدن خواست ها و پیدایش نیازها،

در این مسیر گام نهاده اند، این دنیاى پرزرق و برق

در عین حال، کوره امتحان آدمى و فرصت عمل براى

دستیابى به کمال روحى و معنوى او نیز هست.

«آیا مردم پنداشتند که تا گفتند ایمان آوردیم،

رها مى شوند و مورد آزمایش قرار نمى گیرند؟»

«همان (خدائى) که مرگ و زندگى را پدید آورد تا شما را

بیازماید که کدامتان نیکوکار ترید.»

حاصل اصلى پیدایش اختلاف در میان انسان،

هوا و هوس اوست که خداوند آن را همچون نیروى

جاذبه اى که در فرایند اراده و اختیار،

با نیروى عقل و فطرت برابرى کند، قرار داده است.

و در صورت هواپرستى آدمى و خرج از راه هدایت

و عقلگرایى به دلیل تعدى هواپرستان بر مردم

و مجموعه هستى و نیز به سبب تضاد مصالح افراد

و رقابت هاى ناصحیح در رسیدن به جاه و مقام

و قدرت و شهوت، پیدایش اختلاف امرى کاملاً طبیعى است.

بر طبق آموزه هاى قرآن کریم، این نوع اختلاف،

نخستین اختلافى بوده است که از بستر تاریخ انسان

سر بر آورده و ملائک بنا به طبیعت آفرینش او،

انتظار آن را داشته اند.

اختلافاتى که منشأ هوا و هوس داشت

در فضایى پدیدار شد که زندگى انسان دگرگون گشته

و در ضمن تحولى عمیق، پیچیدگى و ترکیب

در آن پدید آمده بود.

در نتیجه، آدمى دیگر با تکیه بر اندیشه و استعدادهاى خویش،

به تنهایى نمى توانست بر مشکلات پیچیده و عمیقى

که در زندگى با آنها روبرو مى شد فایق آید این تحول

با ظهور تحولى دیگر یعنى نزول کتب آسمانى

و بعثت پیامبران مقارن گشت.

هدف آن بود که مردم به راه صلاح و هدایت رهنمون شوند

و پیامبران به حق و عدالت درباره اختلاف ها و نزاع هاى

آدمیان حکم دهند. گذشته از اینها قرآن کریم به قصد

از میان بردن اسباب اختلاف و گشودن راه تکامل

در پیش پاى یکایک افراد و جوامع انسانى و آگاه ساختن

و پندآموزى به آدمیان دو سنت دیگر را پایه گذارى کرده است:

اول.)سنت مغفرت طلبى و توبه و بخشایش تا همیشه

راه بازگشت آدمى از گناهان و اشتباه ها باز باشد.

دوم.) سنت انتقام در دنیا براى افراد و گروه ها

به هنگام شدت گرفتن انحراف ها و افزایش گناهان

تا موجبات پندپذیرى نسل هاى آینده فراهم گردد.

واما در مورد شاخه دوم یعنى اختلاف وحدت در میان

ادیان آسمانى، براساس نظرگاه قرآن کریم،

وحدت و اتحاد باید بر پایه اصولى مشخص و با وسایل

و ابزارهایى شناخته شده باشد که بطور اختصار

به آن اشاره مى شود. در حقیقت تحقق وحدت در میان

آدمیان منوط به وجود پاره اى وجوه مشترک است

که نقطه آغازین وحدت قرار گیرد:

الف: ایمان به خدا و وحى آسمانى و نبوت ها و روز رستاخیز

ب: پذیرش عزت و کرامت انسان و احترام به او

و آزادى عقیده و اندیشه و عمل وى.

بر این اساس هرگز نمى توان از اتحاد واقعى مؤمنان

با کافران سخن گفت.

بلى ممکن است گاه در اثر پاره اى ضرورت ها

در کنار هم گردآیند و کشورى واحد، محل تجمع آنان قرار گیرد

و صلح و آرامش در میان آنان برقرار گردد

اما این اتحاد حقیقى نیست.

شرک به خدا و انکار خدا، مانعى درونى و تناقضى اجتماعى

بر سر راه اتحاد است.